وبلاگ شخصی



تو که هستی؟ تو که هستی که مرا اینگونه مبهوتِ خود کرده ای؟ هان! بلی تو همان نوری، همان نور که از پنجره ی سقفِ وجود می تابیـ و دخمه ی تاریکِ تنهایی را مُشعشعْ و مُنوّر می کنی،

یا که از نور هم والا تری، بلی! تو تابِشِ خورشیدی، که از لایتناهی می تابی، می تابیـ و سنگِ سیاهِ وجودْ از تابِ تو هرمِ آرورا می ‌شود.

تو برای هر فرتوت دلی آغازی، کس چه داند؟! شایدم بادِ بهاری.

اردلان. ر.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

اموزش بروکر الپاری و فارکس دل نوشته هایی برای نورون های آینه ای Dan جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی شهرستان میبد مشاور املاک و اجاره مسکن - خرید و فروش آپارتمان کابینت استیل صنعتی اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است... sargarmi13 تاسیان